خبر مهمی که گروه مراغه سیاسی رو خوشحال کرد

راجع به شهر مراغه

هواپیمایی    قشم ایر    به مراغه آمد ( آسمان رفت )

12 مهرماه روز شنبه اولین پرواز

روزهای پرواز:

شنبه  : ساعت     7/15   صبح  از تهران   و       9 صبح    از مراغه

چهارشنبه : ساعت     7/15   صبح  از تهران   و       9 صبح    از مراغه

قابل توجه همشهریان عزیز

درصورت عدم استقبال شما همشهریان گرامی

مجددا فرودگاه به حالت تعطیل درخواهد آمد

ضمنا

بهای بلیط این هواپیما با قیمت کاملا استثنایی به فروش می رسد

سلام

این بار دست از سر کچل مسئولین برمی داریم و می رویم به سراغ

مردم  ایران و حتی مردم مراغه

نمیدونم خونه دارین یا نه؟

اجاره نشینی یا مالک؟

فقط اگه یکبار به سراغ خرید مسکن یا اجاره رفته باشین متوجه میشین که چه خبره؟

مردم که می خوان خونه رهن بدن یا اجاره،

آنقدر راحت حرف میلیون تومان رو میزنن که نگو؟

خونه چند؟ 280 میلیون تومان برا یه خونه خیلی معمولی

(در آمد 35 سال با قانون کار اگه چیزی نخوری)

اجاره چند؟ هر ماه 700 هزار تومان (درآمد یک ماه با قانون کار دولت)

و ......

اجاره بگیر ها هم فرزندان این مردم هستن  والا از کره مریخ که نمیان

انصاف شما کجا رفته؟

اما سوال من اینه واقعا این قیمت ها رو از کجا و با چه حسابی بدست آوردین؟

البته طبق بند 1 اصل 43 قانون اساسی (تامین برعهده ی دولت هستش)

تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان،

آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.

به این نتیجه می رسیم که اول دولت و بعد ما مسئول حفظ ثبات قیمت های

همه نیازهامون هستیم.

کمی خود حساب باشیم.

دولت به تنهایی نمیتونه کاری بکنه

دولت مگه کیا هستن؟ پسر عمه و برادر زندایی و .... ما دولت هستیم

کمی بفهمیم!! جای دوری نمیره!!

 خیلی جالب و خواندنی              حدود یک ماه پیش داشتیم میرفتیم تبریز                                        

دربست گرفتم ترمینال(همون پایانه مسافربری)

رسیدم ترمینال

خلاصه بلیط فروشی که اصلا نیاز نبود

(یعنی اگه رفتی تصادف کردی باید DNA  بگیرن تا شناسایی بشیم... حالا بگذریم)

ماشین حرکت کرد و بعد از کلی وقت تلف کردن از مراغه خارج شدیم

 اتووس کولر داشت خدا رو شکر و مناسب هم بود

خلاصه اینکه این اتوبوس ابتدای شهر ایلخچی خراب شد

منم دقیقا زمانبدی کرده بودم که یک ربع بعد از رسیدن به شهر تبریز

به سمت ماکو حرکت کنیم و اون آخرین ماشین برای اون روز بود

(یعنی اگه دیر برسم اتوبوس رفته و من و خانواده و وقت من و عمر من کشک)

نیم ساعت تاخیر و جاموندیم از سفر

جالبه پول بلیط ها رو حتی پس ندادن به ما

نمیدونم شهرداری؟

فرمانداری؟

دفتر نماینده؟

وزارت راه و شهرسازی؟

..... خلاصه کی جوابگوی این همه بی انصافی و بی نظمی هستش؟! نمیدونم

وضع ظاهریه ترمینال هم در شان شهر مراغه با این همه ابهت و آبروداری در طول تاریخ نیست!!!

چرا؟

 شعری که از وبلاگ خوندم و برام جالب بود و موضوع

طنز جالبی داره البته از طنز هر شخصی یک برداشتی

داره و امیدوارم طنزپردازی تو ایران جا بیفته

طنز صدای دل جامعه است

پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم 

داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیم 

ازهمان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ 

از کنارت رد شدم آرام ، گفتی: مستقیم! 

زل زدی در آینه اما مرا نشناختی 

این منم که روزگارم کرده با پیری گریم 

رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند 

رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم 

بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود و عشق 

گفت مجری بعد" بسم الله الرحمن الرحیم" : 

یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب و جوان 

خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:

"سعی من در سربه زیری بی گمان بی فایده ست 

تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم" 

شیشه را پایین کشیدی ، رند بودی از نخست 

زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم 

موج را تغییر دادم ، این میان گفتی به طنز: 

"با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم" 

گفتم آخر شعر تلخی بود ،با یک پوزخند 

گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم ...

یکی از منابع موثق در باره شهر مراغه خبرهای خوشی می دهد

همین و فقط همین که

خبرهای خوشی در راه است

منتظر باشید